loading...
TO GLORY OF IRAN
سعید سنگچولی بازدید : 201 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

اسطوره‌های یونان مجموعه‌ای از اساطیر به صورت حکایات و روایات در باره خدایان و قهرمانان مورد توجه در یونان باستان است. کهن‌ترین منبع ادبی این اسطوره‌ها آثار هومر و هزیود است. در بسیاری از آثار هنری و صنایع دستی به جا مانده از یونان باستان اشاره به این اسطوره‌ها دیده می‌شود.

منبع شناسی

اصلی ترین منابعی که اسطوره‌های یونانی را معرفی می‌کنند، عبارتند از:

یک: ایلیاد و اودیسه کهن‌ترین آثار ادبیات یونان هر دو اثر هومر و شاید اودیسه دیرگاهی بعد از ایلیاد تنظیم شده است. ایلیاد و اودیسه هر دو گویای سازمان اجتماعی کهن‌تری است که نخست در آسیای کوچک به اجرا در می‌آید و الگوی نهایی آن از حدود ۸۰۰ ق. م شکل می‌گیرد و شکل نهائی آن به هنگام فرمانروائی پیسیستراتوس بر آتن [۶۰۰؟ -۵۲۷ ق. م] پدیدار می‌شود.

دو: کارها و روزها اثر هزیود که با برادر خویش برای مرده‌ریگ پدر ستیز داشتند. پدر هزیود از آسیای کوچک بازگشته و در بئوشیه، جایگاه شعر حماسی، اسکان یافته بود. اشعار اسطوره‌ای نسب‌نامهٔ خدایان یا تئوگونی را از هزیود می‌دانند، امّا به نظر می‌رسد که این اثر از کارهای یکی از اعقاب وی و کسی است که از اشعار هزیود متأثر بوده و در آغاز سده ششم ق. م این اثر را پرداخت کرده است.

سه: قصاید پیروزی اثر پیندار درباره قهرمانان المپیک و بزرگ‌ترین مجموعه شعرغنائی دارای محتوای اسطوره‌ای است. پیندار در نیمه سده پنجم قبل از میلاد گردآورنده آثار هومر و شاعران کهن‌تر و شاعری است که اسطوره‌های پیشین را با اصول اخلاقی مورد قبول خویش همساز می‌سازد. شعر و گزارش‌های معاصر جوان‌ترِ وی باخیلد در بردارنده قصاید مشابهی است که با روایات اسطوره‌ای غنی شده است.

چهار: آثار تراژدی‌نویسان سده پنجم قبل از میلاد از قبیل آثار آیسخولوس، سوفوکلس و اوریپیدس متأثر از مآخذ پیشین و آن چه پیندار نیز از آن متأثرشده و بیانگر نگرش آنان درباره سرشت خدایان و جهان بود. برخی از این روایت‌ها همراه اسطوره سبب‌شناسی و بیانگر مراسم آیینی خاصی است در آثار این شاعران بسیاری از اسطوره‌ها تلخیص و در بیان نگرش آنان به کار رفته است.

پنج: تنظیم اساطیر به شکل شجره‌نامه از آغاز سده ششم ق. م و از آسیای کوچک آغاز شد و این کار توسط فرهیختگان اسکندریه رواج یافت. در این مسیر با فتح مصر به دست اسکندر مقدونی فاتحان در سرزمین بیگانه از خاستگاه‌های خود سخن می‌گویند و این کاربا تقلید آثار تمثیلی اَپولونیوس رودیوس و کالیماخوس انجام می‌گیرد و این کاربرد تمثیلی اسطوره که با کار شاعران رومی و بعدها شاعران اروپائی عصر رنسانس پیوند می‌یابد موجب حفظ اساطیر یونان و روایت‌هایی است که ممکن بود فراموش شوند.

شش: کتاب ادیبانهٔ راهنمایِ یونان اثر پائوزانیاس که در ۱۷۰ میلادی نوشته شد. پائوزانیاس در این کتاب از تاریخ اسطوره‌ای سرزمین‌هایی که دیده است سخن می‌گوید و مطالب کتاب خود را از مطالعات جغرافیائی آتنی و اسکندریه می‌گیرد و این کتاب دربردارنده مراسم محلی و اسطوره‌هایی است که با باورهای مردمی همراه است.

هفت: شجره‌نامهٔ اسطوره‌ای آپولودوروس در همین زمان تنها کتاب کاملی است که اطلاعات اسطوره‌ای ما را کامل می‌کند و با این همه برخی از این روایت‌ها متأثر از آثار تراژدیک و روایات اسکندریه و استناد بدان‌ها با تردید انجام گیرد. ترجمه‌های جدید مربوط به اساطیر یونان را نیز نباید نادیده گرفت و در این زمینه می‌توان از ترجمهٔ خوب ایلیاد از لانگ، لیف، و مایرس و ترجمه اودیسه از بوچر و لانگ نام برد. ترجمه همراه با تفسیر کتاب آپولودوروس توسط سِرچیمز فریزر برای کتابخانه لوئب نیز از این دست است. نظریه‌های فریزر در کتاب شاخهٔ زرین امروزه کاربرد چندانی ندارد امّا این اثر هنوز هم دربردارنده اطلاعات زیادی در زمینه اساطیر است. در زبان انگلیسی فرهنگ مدونی درباره اساطیر یونان وجود ندارد و کتاب قدیمی سه جلدی فرهنگ اساطیر یونان و روم ویرایش ویلیام اسمیت در ۱۸۷۶ هنوز هم جامع‌تر از کتاب مختصر و مفید اچ. جی رُز درباره اساطیر یونان است.

سعید سنگچولی بازدید : 280 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

آتنا (به یونانی: Άθηνά، یا Ἀθήνη, Athénē)‏، در اسطوره‌های یونان، الههٔ نگهبان شهر آتن بود و نام آتن را به افتخار او این چنین نامیدند. او ایزدبانوی عقل و خرد، فرزانگی، هنر، عدالت و جنگ بود. علاوه بر این، وی یکی از الهه‌های باکره و دختر زئوس و متیس (تیتان تأمل) که به عنوان اولین همسر زئوس محسوب می‌شد، بود. او قابل قیاس با مینروا در اساطیر رم باستان است.


 

تولد

زئوس چنان از خرد متیس هراسان شده بود که وی را فریفت تا به شکل مگسی در آید و او را بلعید. پس از مدتی دچار سر درد شدیدی شد. تیتان ارباب شفا، پرومتئوس (یا در برخی تفسیرات دیگر هفائستوس)، سر او را با تبر شکافت و آتنا به صورت زنی کامل و سراپا پوشیده در زره و اسلحه از پیشانی زئوس خارج شد. آتنا فرزند مورد علاقه زئوس بود و با این که از عقل و خرد مادرش برخوردار بود، اما به پدر برتری نجست.

ویژگی‌ها

علی رغم اینکه او در نبرد شجاع و خشن بوده اما زنی جنگجو به شمار نمی‌آمده زیرا نبردهای او همه برای دفاع از حریم خانه و شهر در مقابل دشمنان بوده‌است، اما گاهی هم بی‌رحمانه انتقام می‌گرفت. مثلاً زنی پارچه‌باف به نام آراخنه ادعا کرده بود دست‌ساخته‌هایش نسبت به دست‌ساخته‌های آتنا برتری دارد. آتنا او را به مبارزه طلبید و بعد از پیروزی، او را به عنکبوت تبدیل کرد.
او همچنین با تیتانی به نام پالاس جنگید و او را کشت، پوستش را بالاپوش خود کرد و نام او را به نام خود افزود، چنان‌که در ایلیاد گاهی هومر او را پالاس می‌خواند. در همان مرجع می‌خوانیم که جنگ‌افزار محبوب او نیزه‌ای از چوب درخت زبان گنجشک (ون) با نوک برنجی بوده و همچنین ایجس نیز در اختیار او بوده‌است.

آتنا ایزدبانوی شهر و شهرنشینی، صنایع دستی و کشاورزی است. او برای تربیت و رام کردن اسب، افسار را اختراع کرد. از دیگر سازه‌های او می‌توان به دوک نخ‌ریسی، چنگ، دیگ، شن‌کش، گاوآهن، کشتی و ارابه اشاره کرد. او فرزند محبوب زئوس به شمار می‌آمده‌است. به همین خاطر اجازه یافت تا از اسلحه پدرش (آذرخش) استفاده کند. درخت مورد علاقهٔ او زیتون و پرنده او جغد (به علامت خرد) بوده‌است.
رومیان نیز این ایزدبانو را می‌پرستیدند و او را مینروا می‌خواندند.

نکاتی دیگر درباره ی آتنا

ظاهر آتنا: زن جوانی که کلاه خود پوشیده و زره در دست دارد و اغلب همراه یک جغد کوچک است.

سمبل آتنا: جغد، به نشانهٔ هوشیاری و خرد؛ سپری کوچک که تصویری از سر مدوسا روی آن است.

قدرت‌های آتنا: منطق، هوش، مدافعی قدرتمند در جنگ‌ها اما همینطور صلح جویی قدرتمند.

قهرمان‌های مورد علاقهٔ او: اودیسیوس، پرسیوس.

حقیقتی دربارهٔ آتنا: یکی از القاب او " چشم خاکستری " (Grey-eyed) است. آتنا به یونانیان درخت زیتون را بخشیده. برگ‌های زیرین درختان زیتون خاکستری رنگ هستند. می‌گویند، وقتی که باد برگ‌ها را تکان می‌دهد، یکی از چشمان آتنا نمایان می‌شود.

آتنا در تروا

 

او در جنگ تروا از طرافداران یونانیان بود و چون خدایان در جنگ درگیر می‌شوند، آتنا آرس را با سنگی به خاک می‌افکند و چون آفرودیته به یاری سربازی می‌شتابد و در نجات او می‌کوشد، آتنا ضربتی بر سینه او وارد می‌کند و بر زمینش می‌زند.[۱] او هم‌چنین به هراکلس، یاسون، پرسئوس، اولیس و کادموس کمک‌های فراوانی کرد.

سعید سنگچولی بازدید : 76 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

آپولون (به یونانی: Ἀπόλλων یا Ἀπέλλων)‏، خدای روشنایی (خورشید)، موسیقی، کمانداری (اما نه برای جنگ یا شکار)، پزشکی، هنرها و پیشگویی در اسطوره‌های یونان و رومی است. آپولون فرزند زئوس و لتو و برادر دوقلوی آرتمیس بود. زادگاهش جزیرهٔ دلوس است. وی در معبد دلفی پرستش می‌شد و یونانیان باستان، پیشگوی آن را روشن‌بین می‌دانستند. از القاب او می‌توان به لوکئوس، فویبوس و ناموئیس اشاره کرد.

آپولون اژدهایی به نام پیتون را کشت و در جای وی (دامنهٔ کوه هلیکون) با میوزها (دختران زئوس و تمیس، ایزدبانوان هنرهای نه‌گانه) که ملازمانش بودند مسکن گرفت. او چنگ را که اختراع هرمس بود، ساز مخصوص خود کرد و خدای موسیقی و آوازهای خوش گشت. او پدر آسکلپیوس (ایزد پزشکی) و محافظ شهر تروآ بود.

آپولون که همیشه هوادار زئوس نبود، در دسیسه‌ای به سرکردگی هرا شرکت کرد و با پوزئیدون، زئوس را به زنجیر کشید، تنها برای آن که ببیند تتیس و بریارئوس او را آزاد می‌کنند. زئوس نیز برای تلافی، او و پوزئیدون را مأمور ساختن دیوارهای تروا کرد.

گرچه آپولون مجرد باقی‌ماند، ولی زن‌های فانی بسیاری را به ابتذال کشاند و عاشق و فاسق خود کرد، که عبارتند از: کورنه، مادر آریستایوس، کورونیس، مادر آسکلپیوس (که کفرش باعث مرگ او با تیر آرتمیس شد)، مانتو، مادر موپسوس پیشگو، آریا مادر میلتوس (او دروئوپه پری را اغوا کرد و عشق او به مارپسا بی‌پاسخ ماند، زیرا او ایداس، رقیبش را ترجیح می‌داد) و دافنه که با مغازله با وی اصرار می‌ورزید ولی دافنه از وی می‌گریخت. سرانجام دافنه پذیرفت با وی همبستر شود ولی از او باردار نگردد. آپولون در ابتدا پذیرفت، اما وقتی که خواست با وی نزدیکی کند، دافنه از پدر خویش، خدای رودخانه، کمک طلبید و پدرش وی را به درخت غار تبدیل کرد.

 

آپولون همانند هرمس، گرایش‌های همجنس‌گرایانه داشت و عاشق هاکینتوس، فرزند پیروس پادشاه مقدونیه و موز کلیو (الهه تاریخ) بود ولی این جوان را بعدها آپولون کشت و همچنین سیپاریسوس یکی از نوادگان هراکلس، به طوری که به عنوان نشانه عشق به او یک آهوی مقدس هدیه داد. گل هاکینت از خون وی به وجود آمده‌است.

آپولون در آثار هنری

 

در هنر، آپولون معمولاً به مانند یک فرد جوان خوش‌قیافه، همراه با چنگ و یا تیر و کمانش تصویر می‌شد. مجسمه‌های زیادی از آپولون وجود دارد که از مشهورترین آن‌ها می‌توان به تندیس او در سنگ‌فرش واقع در غرب معبد زئوس در المپیا اشاره کرد که آپولون در حال اعلام پیروزی خود به نفع لاپیت‌ها در مبارزه با قنطروس است.

سعید سنگچولی بازدید : 124 چهارشنبه 16 مرداد 1392 نظرات (0)

نام و تبار

زئوس (به یونانی: Ζεύς)‏ و (به انگلیسی: Zeus)‏ در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان است. معادل آن در اسطوره‌های رومی ژوپیتر و در دین کرتیان ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». واژه زئوس با بخش نخست واژه لاتین ژوپیتر Jupiter و واژه مورد کاربرد برای روز پیوند دارد. زئوس خدای آسمان رخشان و نیز توفان و هم بدین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب می‌کرده‌است. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین می‌کرد دروغگویی و پیمان‌شکنی بوده‌است. از دیگر نشانه‌های او می‌توان به عصای سلطنتی، عقاب و سپر او (ساخته شده از پوست بز املتیا) اشاره کرد. کرونوس، پدر زئوس، شنیده بود که توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به همین دلیل فرزندان خود را می‌بلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد.[۱] سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتان‌ها وارد جنگ شد و آن‌ها را شکست داد و پدر را سرنگون کرد. بچه‌های بلعیده شده را توسط معجونی که متیس ساخته بود از شکم کرونوس بیرون آورد و کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمان‌روایی عالم را میان خود تقسیم کردند و زئوس فرمان‌روای آسمان و زمین شد.
انتظار بر آن بود که همسر زئوس کاملاً در حد مقام وی باشد و هم بدین دلیل در اسطوره‌ها از دیونه Dione مادر افرودیت Aphrodite به عنوان همسر او یاد شده است. نام دیونه مترادف زئوس و در زبان لاتین ژونو Juno و در زبان اتروریایی یونی Uni است. اما غالباً در اساطیر همسر زئوس همانا هرا و نام او چنین می‌نماید که مونث Hero و به معنی قهرمان بانو و نیز بانو و این عنوان مقامی در خور همسر خدای خدایان است هرا اما در آرگوس Argos کیش ویژه خود را داشت و بی تردید بازمانده خدابانوی مادر یونانی بود. طبق افسانه، متیس الهه پروا اولین همسر زئوس بود که آتنه را برای او به دنیا آورد. او با هرا که خواهرش بود، ازدواج کرد، هرا برای او آرس، هفایستوس، هیبه و ایلیتویا "Eileithyia" را به دنیا آورد. اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان او از معشوقه‌هایش فرزندان بسیاری داشت. لتو برای او دوقلوهای آپولون و آرتمیس را به دنیا آورد.


مقام زئوس

زئوس جوانترین فرزند رئا و کرونوس بود. او بزرگترین فرمانروای کوه المپ و معبد تمام خدایانی که در آنجا بنا شده بودند، بود. با بودن بزرگترین حکمفرما او قانون، عدالت و معنویت را تعیین می‌نمود، و این مسئله او را رهبر روحانی خدایان و انسان‌ها نمود. زئوس خدای آسمان‌ها و ملکوت اعلا بود و خدای باران و آورندهٔ ابرها که بر آذرخش یا صاعقهٔ هراس انگیز نیز فرمان میراند. قدرتش برتر از قدرت تمامی خدایان دیگر بود. در داستان ایلیاد وی به خانواده‌اش چنین می‌گوید: «من قدرتمندترین هستم. بیازمایید تا بر شما آشکار شود. طنابی از طلا به آسمان ببندید و آن را استوار نگه دارید، تمامی خدایان و الهه‌ها. شما نمی‌توانید زئوس را فرود آورید. اما من اگر بخواهم شما را به زیر بکشم، آنگاه خواهم توانست. من طناب را به کنگرهٔ اولمپ استوار می‌بندم و همه در هوا آویزان خواهند ماند، آری، هم زمین و هم دریا.» با وجود این، زئوس نه قادر متعال بود و نه دانای کل. هم می‌شد با او به مخالفت برخاست و هم او را فریفت. در ایلیاد پوزئیدون، و نیز هِرا، او را می‌فریبند. گهگاه سخن از این می‌رود که قدرت مرموز و اسرار آمیز، یعنی سرنوشت یا تقدیر از زئوس نیرومندتر بوده‌است. هومر هِرا را بر می‌انگیزد تا با لحنی سرزنش آمیز از او بپرسد که آیا می‌تواند انسانی را که تقدیر محکوم به مرگ کرده‌است دوباره زنده کند یا نه؟

رابطه با دیگر خدایان

اورا سمبول یا نماد عاشق پیشگی و نرد عشق باختن با زنان بی شمار و حیله گری‌های گوناگون برای پنهان ساختن خیانت‌هایی که به همسرش می‌کرد معرفی کرده‌اند. در برابر این پرسش که چرا این کردارها را به سرور و فرمانروای کل خدایان نسبت داده‌اند، محققان و دانش پژوهان گفته‌اند که زئوسی که در آوازها و داستانها از او یاد می‌شود آمیزه‌ای است از تمامی خدایان. هرگاه پرستش وی به شهری می‌رسید که خود خدایی فرمانروا داشت، آن دو به تدریج در هم ادغام می‌شدند. همسر آن خدا نیز به زئوس می‌رسید. اما نتیجه ناخوشایند بود و یونانیان ادوار بعد این گونه عشقبازی و شهوترانی بی پایان را نپسندیدند.[۲] هنگامی که او لیدا ملکه اسپارت را فریفت، خود را به شکل یک قوی زیبا درآورد و از تخمی که لیدا به عمل آورد ۲ جفت فرزند دوقلو به دنیا آمدند: کستور "Castor" و پولیدوسز "Polydeuces" و کلیتمنسترو "Clytemnestra" و هلن تروایی.

 

در تروا

در جنگ تروا پس از آن‌که با شکست پاریس از منلائوس از سپاه یونانیان، جنگ به ظاهر پایان می‌یابد، خدایان در المپ شورایی برپا می‌کنند و خواستار خون بیشتری می‌شوند. زئوس به صلح رای می‌دهد ولی چون همسرش هرا سخن به مخالفت با او می‌راند، ترسان رای خود را پس می‌گیرد و به نابودی تروا رضایت می‌دهد.[۳]

زئوس در آثار هنری

 

در هنر، معمولاً زئوس به مانند یک مرد میان سال همراه با ریش اما دارای چهره‌ای جوان و دارای نیرو تصویر می‌شد. او بسیار شاه‌وار و با ابهت به نظر می‌رسید. نقاشان و هنرمندان سعی در بازسازی قدرت زئوس در کارهای خود دارند، معمولاً با دادن حالتی که گویا در حال پرتاب کردن آذرخش خود است. مجسمه‌های زیادی از زئوس وجود دارد، اما بدون شک زئوس آرتیمیزیوم زیباترین آنهاست. در گذشته گمان می‌شد که آن پوزئیدون است، این تندیس در موزهٔ ملی باستان‌شناسی آتن قابل دیدن است.


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 89
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 40
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 44
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 93
  • بازدید سال : 1,624
  • بازدید کلی : 41,163